جدول جو
جدول جو

معنی خون خواری - جستجوی لغت در جدول جو

خون خواری
خون خوار بودن، خون آشامی، کنایه از ستمکاری، کنایه از وحشی گری، کنایه از خون ریزی
تصویری از خون خواری
تصویر خون خواری
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به انتقام خون کسی که کشته شده قاتل او را کشتن یا خواهان مجازات او شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خونخواری
تصویر خونخواری
نوشیدن خون خون آشامی، بیرحمی سفاکی خونریزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون خوار
تصویر خون خوار
خورندۀ خون، خون آشام مثلاً خفاش خون خوار، کنایه از بسیار سنگدل و ستمکار، کنایه از وحشی، کنایه از خون ریز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خود خواهی
تصویر خود خواهی
خود پرستی تکبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوش خواری
تصویر نوش خواری
بلذت چیزی را خوردن شاد خواری، نشخواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود خوار
تصویر خود خوار
هر موجودی که بدون احتیاج بموجودات دیگر زیست کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود خوری
تصویر خود خوری
عمل خود خور غصه بسیار خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خونخواهی
تصویر خونخواهی
انتقام کینه خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خونخواره
تصویر خونخواره
آنکه خون نوشد، بیرحم سفاک خونریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش خوار
تصویر خوش خوار
خوش خوراک، ویژگی آنکه خوب غذا می خورد یا غذاهای خوب می خورد، ویژگی خوراک لذیذ و خوش مزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خونخواهی
تصویر خونخواهی
((خا))
انتقام، کینه جویی
فرهنگ فارسی معین
آنکه پس از کشته شدن کسی انتقام وی را می گیرد یا قصاص قاتل را می خواهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خونخوار
تصویر خونخوار
خونریز، قتال، ظالم، ستمگر
فرهنگ لغت هوشیار